جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها
منو
پ
معین
پارتی
(ص نسب.) منسوب به قوم پارت ؛ از اقوام ایرانی ساکن شمال و شمال شرقی. ای...
پ
معین
پاذیز
( اِ.) = پادیز: پاییز، خزان.
پ
معین
پازن
(زَ) (اِ.) بز نر کوهی.
پ
معین
پارکابی
(رِ) (اِ.) شاگرد راننده.
پ
معین
پارلمان تاریسم
(~.) (اِ.)۱ - نظام سیاسی که در آن یک یا چند مجلس وجود دارد. مانند انگ...
پ
معین
پاراگین
( اِ.) نک پارگین.
پ
معین
پادیر
( اِ.) ستونی که زیر دیوار شکسته میزنند تا فرو نیفتد.
پ
معین
پازل
(زِ) (اِ.) نوعی بازی فکری که از چندین قطعة مقوایی، چوبی یا پلاستیکی د...
پ
معین
پارک سوار
(سَ) (اِمر.) پارکینگی در کنار پایانة اتوبوسهای شهری و دیگر وسایل نقلی...
پ
معین
پارلمان
(لُ) (اِ.) مجلس نمایندگان که وظیفة قانون گذاری را در کشور به عهده دار...
«
‹
6
7
8
9
10
›
»
باز کردن سایدبار
فروشگاه
خانه
جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها