جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها
منو
پ
معین
پاراب
(اِمر.) = پاراو. فاراب: زراعت آبی ؛ مق. دیم.
پ
معین
پارکومتر
(کُ مِ) (اِمر.) دستگاهی است که در محلهای مجاز پارک اتومبیل نصب میشو...
پ
معین
پارنجن
(رَ جَ) (اِمر.) نک پاآورنجن.
پ
معین
پارتیشن
(ش ِ) (اِ.) دیواری ثابت یا متحرک و نازک برای تقسیم کردن اتاقی بزرگ به...
پ
معین
پاراالمپیک
(اُ لَ) (اِ.) مسابقاتی مخصوص معلولان که معمولاً هر چهار سال یک بار در...
پ
معین
پارکه
(کِ) (اِ.) دادسرا.
پ
معین
پارنج
(رَ) (اِمر.) پای مزد، حق القدم، زری که به شاعران و مطربان دهند تا در ج...
پ
معین
پارتیزان
(اِ.) چریک، سربازی که به صورت غیرکلاسیک و نامنظم با دشمن میجنگد.
پ
معین
پار
(اِ.) = پر(یدن): پرواز، پرش.
پ
معین
پازند
(زَ) ( اِ.)۱- چوب آتش زنه.۲- برگردان متون پهلوی به خط اوستایی.
«
‹
6
7
8
9
10
›
»
باز کردن سایدبار
فروشگاه
خانه
جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها