جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها
منو
ژ
معین
ژنگله
(ژَ گُ لَ یا لِ) (اِ.) سمی که شکافدار باشد مانند سم آهو، گاو و گوسفند....
ژ
معین
ژله
(ژِ لِ) (اِ.) لرزانک، آب میوة پخته شده در شکر که در هوای سرد منعقد می...
ژ
معین
ژیانی
(ص نسب.) تند و خشمناک.
ژ
معین
ژون
(ژُ) (اِ.) بت، صنم.
ژ
معین
ژنگدان
(ژَ) (اِ.) نک زنگوله.
ژ
معین
ژلاتین
(ژِ) (اِ.) مادهای لزج و چسبنده که از جوشاندن استخوان در آب به دست می...
«
‹
8
9
10
باز کردن سایدبار
فروشگاه
خانه
جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها