جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها
منو
ژ
معین
ژیلت
(لِ) (اِ.) نام تجارتی خودتراش.
ژ
معین
ژوپیتر
(تِ) (اِ.) مشتری.
ژ
معین
ژنی
(ژِ) ۱- (اِ.) نبوغ.۲- (ص.) نابغه.
ژ
معین
ژن
(ژِ) (اِ.) عامل انتقال دهندة صفات ارثی.
ژ
معین
ژیر
(اِ.) آبگیر.
ژ
معین
ژوپن
(پُ) (اِ.) دامن کوتاه، پاچین (زنان).
ژ
معین
ژنگله
(ژَ گُ لَ یا لِ) (اِ.) سمی که شکافدار باشد مانند سم آهو، گاو و گوسفند....
ژ
معین
ژله
(ژِ لِ) (اِ.) لرزانک، آب میوة پخته شده در شکر که در هوای سرد منعقد می...
ژ
معین
ژیانی
(ص نسب.) تند و خشمناک.
ژ
معین
ژون
(ژُ) (اِ.) بت، صنم.
«
‹
4
5
6
7
8
›
»
باز کردن سایدبار
فروشگاه
خانه
جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها