جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها
منو
الف
معین
آرزم
(رَ) (اِ.) رزم، جنگ.
الف
معین
آردینه
(نِ) (ص نسب.)۱- منسوب به آرد، آنچه از آرد سازند.۲- آشی که از آرد پزند،...
الف
معین
آرایشگر
(یِ گَ) (ص فا.) آن که آرایش کند، سلمانی.
الف
معین
آرغده
(رَ دِ) (ص.)۱- برآشفته.۲- خشمگین.۳- آزمند.
الف
معین
آرمان
(اِ.)۱- آرزو، امید.۲- حسرت، اندوه.۳- اصل.
الف
معین
آرشیو
(اِ.) بایگانی، جایی که اسناد، پروندهها، اوراق و مانند آن حفظ شود.
الف
معین
آرمیچر
(چِ) (اِ.) محور سیم پیچ شدهای که در داخل استوانة استارت و یا دینام ق...
الف
معین
آرغ بی جا زدن
(~ِ زَ دَ) (مص ل.)۱- سخن نابجا گفتن که باعث شرمساری شود.۲- فضولی کرد...
الف
معین
آرغ
(رُ) (اِ.) آروغ.
الف
معین
آرن
(رَ) (اِ.) آرنج.
«
‹
36
37
38
39
40
›
»
باز کردن سایدبار
فروشگاه
خانه
جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها