جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها
منو
الف
معین
آرزومندی
(~. مَ) (حامص.)۱- شوق، اشتیاق.۲- حسرت.۳- غرض.
الف
معین
آرزو
(رِ) (اِ.)۱ - خواهش، کام.۲- امید، چشمداشت.۳- شوق، اشتیاق.
الف
معین
آرمیده
(رَ دِ) (ص مف.)۱- خفته، ۲- ساکن، مطمئن.
الف
معین
آرغ
(رُ) (اِ.) آروغ.
الف
معین
آرن
(رَ) (اِ.) آرنج.
الف
معین
آرزومند
(~. مَ)(ص مر.)۱ - مشتاق.۲- آزمند.۳- کامجوی.۴- دارندة حسرت.
الف
معین
آرنائوت
(رْ ئ ُ) (اِ.)۱- قومی از نژاد هند و اروپایی ساکن در کشور آلبانی.۲- در...
الف
معین
آرغ بی جا زدن
(~ِ زَ دَ) (مص ل.)۱- سخن نابجا گفتن که باعث شرمساری شود.۲- فضولی کرد...
الف
معین
آرش
(رِ) (اِ.) اسم مصدر از «آوردن».
الف
معین
آرمانشهر
(شَ) (اِمر.) جامعهای خیالی و آرمانی که در آن نظام کاملی برای سعادت نو...
«
‹
37
38
39
40
41
›
»
باز کردن سایدبار
فروشگاه
خانه
جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها