جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها
منو
ز
معین
زانو
(اِ.) مفصل بین ران و ساق پا.
ز
معین
زاویه
(یِ) ۱- (اِ.) کنج، گوشه.۲- کرانه.۳- خانه.۴- خلوتخانهای در خانقاه مخصو...
ز
معین
زامیاد
(اِ.)۱- نام روز بیست و هشتم از هر ماه شمسی.۲- در آیین زردشتی، ایزد مو...
ز
معین
زاووق
(اِ.) جیوه.
ز
معین
زامهران
(مَ) (اِ.) پادزهر، نوشدارو.
ز
معین
زاووش
(اِ.) سیارة مشتری، پنجمین سیارة منظومة شمسی.
ز
معین
زالی
(حامص.)۱- پیری، فرتوتی.۲- سفیدی بیش از حد.
ز
معین
زاولانه
(ز وú نَ) (اِ.) بندی آهنی که با آن دست و پای گناهکاران یا چهارپایان را...
ز
معین
زالو
(اِ.) جانوری است آبزی از ردة کرمهای حلقوی که در دو سر بدن دارای بادکش...
ز
معین
زایدالوصف
(~ُ لْ وَ) (ص مر.) بیش از حد بیان، وصف ناشدنی.
«
‹
5
6
7
8
9
›
»
باز کردن سایدبار
فروشگاه
خانه
جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها