جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها
منو
س
معین
ساخره
(خِ رِ یا رَ) (اِفا.)۱- مؤنث ساخر.۲- کشتی باد موافق یافته: ج. سواخر.
س
معین
ساخارین
(اِ.) گرد بسیار سفید و شیرینی است که در آب به دشواری و در الکل به خوب...
س
معین
ساردین
(اِ.) نک تن. انواع ماهی کوچک که به صورت کنسرو مصرف میشود.
س
معین
ساده زنخ
(~. زَ نَ) (ص مر.) جوانی که هنوز ریش درنیاورده.
س
معین
سارخک
(رَ) (اِ.) پشه.
س
معین
ساده رو
(~.) (ص مر.) بی ریش و امرد.
س
معین
ساربانگ
(نَ) (اِمر.) یکی از آهنگهای موسیقی.
س
معین
ساده رنگ
(~. رَ) (ص مر.) بی رنگ، پاکیزه.
س
معین
ساربان
(ص.) نگهبان شتر، شتربان.
س
معین
ساده رخ
(~. رُ) (ص مر.) بی ریش.
«
‹
5
6
7
8
9
›
»
باز کردن سایدبار
فروشگاه
خانه
جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها