بایگانی‌های ب - صفحه ۱۷۷ از ۱۷۷

ب معین

(بِ) (اِ.) = بیگ:۱- بزرگ زاده، شاهزاده.۲- رییس قبیله.۳- فرماندة سپاه....

ب معین

(ژِ) (ص.)۱- خالص، بی غش.۲- خاص، ویژه.

ب معین

(رِ) (ص.)۱- شخصی که دچار وضع بدی شده‌است.۲- شخص ناتوان و درمانده، بی ن...

ب معین

اسامی: بصیر نوع: پسرانه ریشه اسم: عربی معنی: (تلفظ: basir) (عربی) بین...

ب معین

ب ُ ] (ص مرکب ) حلیم. (دهار) (ترجمان القرآن ). حمول. متحمل. (انجمن آرا...

ب معین

(اِمص ) اسم مصدر از دیدن. قدرت دید. بینائی. بصارت. (از آنندراج ) : م...

ب معین

یک وبسایت و اپلیکیشن ایرانی با امکانات جامع و کاربردی با آدرس zardis.n...

ب معین

بیمار. (ص ) ناتوان و خسته . (برهان ). ناتوان ومریض . (انجمن آرا). مریض...

سایدبار