جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها
منو
س
معین
سیم تن
(تَ) (ص مر.) کسی که تنِ سفید دارد.
س
معین
سیطره
(سَ طَ رَ یا رِ) ۱- (مص ل.) چیره شدن، غلبه یافتن.۲- (اِمص.) تسلط، چیرگ...
س
معین
سیمگون
(ص مر.) نقره گون، سفید فام.
س
معین
سیم
(اِ.) چرک، خونابه.
س
معین
سیصد
(صَ) (اِ.) سه بار صد (۳۰۰)، دویست به اضافه صد.
س
معین
سیمه سار
(مَ یا مِ) (ص مر.) حیران، سرگشته.
س
معین
سیلی
(اِ.) ضربهای که به وسیلة کف دست به چهرة کسی زنند؛ تپانچه. ؛ با ~ صور...
س
معین
سیسنبر
(سَ بَ) (اِ.) نک سوسنبر.
س
معین
سیمرغ
(مُ) (اِمر.) مرغ افسانهای و موهوم.
س
معین
سیلک
(اِ.) حریر، ابریشم.
«
‹
149
150
151
152
153
›
»
باز کردن سایدبار
فروشگاه
خانه
جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها