جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها
منو
س
معین
سالن
(لُ) (اِ.) تالار، محوطهای برای اجتماع افراد زیاد.
س
معین
سال گره
(گِ رِ) (اِمر.) روز شروع سال نو از عمر کسی، جشن تولد.
س
معین
سامعه
(مِ عِ یا عَ) (اِفا، ~اِ.)۱- گوش.۲- قوة شنوایی.
س
معین
سالمند
(مَ) (ص مر.) پیر، سالخورده.
س
معین
سال گرفتن
(گِ رِ تَ) (مص م.) مراسم سالگرد شخص مرده را برگزار کردن.
س
معین
سامع
(مِ) (اِفا.) شنونده ؛ ج. سُمّاع، سمعه و سامعون.
س
معین
سالم
(لِ) (ص.)۱ - بی عیب.۲- تندرست.
س
معین
سامر
(مِ) (اِفا.) قصه گو، افسانه گو.
س
معین
سالف
(لِ) (اِفا.)۱- گذشته، پیشین.۲- پیش رفته.
س
معین
سامبا
(اِ.) رقص پر شور و پرتحرک برگرفته از رقص محلی برزیل.
«
‹
16
17
18
19
20
›
»
باز کردن سایدبار
فروشگاه
خانه
جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها