جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها
منو
س
معین
سال گرفتن
(گِ رِ تَ) (مص م.) مراسم سالگرد شخص مرده را برگزار کردن.
س
معین
سامع
(مِ) (اِفا.) شنونده ؛ ج. سُمّاع، سمعه و سامعون.
س
معین
سالم
(لِ) (ص.)۱ - بی عیب.۲- تندرست.
س
معین
سامر
(مِ) (اِفا.) قصه گو، افسانه گو.
س
معین
سالف
(لِ) (اِفا.)۱- گذشته، پیشین.۲- پیش رفته.
س
معین
سامبا
(اِ.) رقص پر شور و پرتحرک برگرفته از رقص محلی برزیل.
س
معین
سالدات
(اِ.) سرباز.
س
معین
ساویز
(ص.) نیکخوی.
س
معین
سانتیگراد
(گِ) (اِمر.)۱- صد درجهای.۲- گرماسنجی که دارای صد درجهاست.
س
معین
ساویده
(دَ) (اِ مف.) ساییده.
«
‹
17
18
19
20
21
›
»
باز کردن سایدبار
فروشگاه
خانه
جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها