جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها
منو
س
معین
سبکبال
(~.) (ص مر.)۱- پرندة تیزپر.۲- فارغ، آسوده.
س
معین
سبوح
(سُ بُّ) (ص.) خدای تعالی (زیرا او را تسبیح گویند.)
س
معین
سبکبار
(~.) (ص مر.)۱- سبک وزن.۲- مجازاً، فارغ، آسوده.
س
معین
سبو شکستن
(سَ. ش کَ تَ) (مص ل.)۱- نومید شدن.۲- اظهار عجز کردن.
س
معین
سبک کار
(~.) (ص فا.) چالاک.
س
معین
سبو
(سَ) (اِ.)۱- کوزة سفالی.۲- ظرف شراب.
س
معین
سبک مغز
(~. مَ) (ص مر.) سبکسر، سفیه، سبک عقل، کم خرد.
س
معین
سبنج
(س بَ) (اِ.) چوبی دراز که بر یک سر آن گاوآهن نصب کنند و سر دیگر آن را...
س
معین
سبک لقا
(~. لِ) (ص مر.)گشاده - رو، بشاش.
س
معین
سبلت (بر) کندن
(~. بَ کَ دَ)۱- (مص م.) کندن سبلت و بروت کسی یا خود را.۲- حسرت دادن.۳...
«
‹
28
29
30
31
32
›
»
باز کردن سایدبار
فروشگاه
خانه
جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها