جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها
منو
س
معین
سبک لقا
(~. لِ) (ص مر.)گشاده - رو، بشاش.
س
معین
سبلت (بر) کندن
(~. بَ کَ دَ)۱- (مص م.) کندن سبلت و بروت کسی یا خود را.۲- حسرت دادن.۳...
س
معین
سبک عنان
(~. عِ) (ص مر.) تندرو.
س
معین
سبلت
(سَ لَ) (اِ.) موی پشت لب، سبیل.
س
معین
ستاوه
(سَ وَ یا وِ) (اِ.) مکر، حیله.
س
معین
ست
(~.) (اِ.)۱- مجموعه.۲- سری، دست. ؛ ~کردن مجموعهای را به صورت هماهن...
س
معین
ستاوند
(سُ یا سَ وَ) (اِ.)۱- صفة بلندی که سقف آن را به ستون هاافراشته باشند.۲...
س
معین
سبیکه
(سَ کَ) (اِ.) قطعة طلا یا نقرهای که آن را گداخته و در قالب ریخته باش...
س
معین
ستانه
(سَ یا س نِ) (اِ.) نک آستانه.
س
معین
سبیلو
(س) (ص مر.) دارای سبیل پرپشت.
«
‹
30
31
32
33
34
›
»
باز کردن سایدبار
فروشگاه
خانه
جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها