جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها
منو
س
معین
ستام
(س) (اِ.) زین و یراق اسب.
س
معین
سبیل
(س) (اِ.) موی پشت لب. ؛ ~ کسی را چرب کردن کنایه از: به او رشوه دادن....
س
معین
ستاغ
(~.) (اِ.) شتر شیردهنده.
س
معین
سبکی
(~.) (حامص.) بی خِردی، بی وقاری.
س
معین
ستاره شناس
(~. ش) (ص فا.) منجم.
س
معین
سبکپا
(~.) (ص مر.)۱- تندرو، چالاک.۲- گریز پا.
س
معین
ستاره شمردن
(~. شُ مَ یا مُ دَ) (مص ل.) کنایه از: شب زنده داری کردن.
س
معین
سبکسر
(~. سَ) (ص مر.) نک سبکبار.
س
معین
ستبری
(~.) (حامص.) = ستبرا:۱- بزرگی، درشتی.۲- محکمی.۳- فربهی.
س
معین
ستاره دنباله دار
(~دُ لِ) (اِمر.) جرمی ابر مانند با هستهای نورانی که مداری متغیر به دو...
«
‹
32
33
34
35
36
›
»
باز کردن سایدبار
فروشگاه
خانه
جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها