جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها
منو
س
معین
سجاوندی
(سَ وَ) (ص.) آراستن کتاب با طلا.
س
معین
سخت رو
(~.) (ص مر.)۱- ترشرو، بَداخم.۲- زشت.۳- گستاخ، بی شرم.
س
معین
سحابه
(سَ ب یا بَ) (اِ.)قطعهای از ابر.
س
معین
سجانیدن
(سَ دَ) (مص م.)سرد کردن چیزهای گرم.
س
معین
سخت جان
(~.) (ص مر.)۱- پُرطاقت.۲- خسیس.
س
معین
سحاب
(سَ) (اِ.) ابر، واحد سحابه. ج. سحایب.
س
معین
سجام
(سَ) (اِ.) سرمای سخت.
س
معین
سخت افزار
(~. اَ)(اِمر.)۱ - قطعهها و بخشهای ثابت الکترونیکی و برقی کامپیوتر.۲...
س
معین
سحا
(س) (اِ.)۱- مهرنامه.۲- عنوان نامه.
س
معین
سجال
(س) (اِ.) جِ سَجْل ؛ دلو بزرگ.
«
‹
38
39
40
41
42
›
»
باز کردن سایدبار
فروشگاه
خانه
جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها