جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها
منو
س
معین
سجن
(س جْ) (اِ.) زندان.
س
معین
سحی
(س) (اِ.) مُهرِ نامه، نشان نامه.
س
معین
سجل کردن
(~. کَ دَ) (مص م.)۱- تأیید کردن، تصدیق کردن.۲- ثبت کردن.
س
معین
سحق
(سَ) (مص م.) کوبیدن، نرم کردن.
س
معین
سجل
(س جِ) (اِ.)۱- دفتر احکام.۲- حکم و فتوای قاضی.۳ - در فارسی به معنای...
س
معین
سحره
(سُ حَ رَ یا رِ) (اِ.) ج. ساحر؛ جادوگران.
س
معین
سجع
(سَ) ۱- (مص ل.) بانگ کردن کبوتر.۲- (اِمص.) موزون و مقفی بودن سخن.۳- کل...
س
معین
سحر حلال
(س رِ حَ) (اِمر.) کنایه از: کلام موزون فصیح.
س
معین
سجده
(سَ دَ یا دِ) (مص ل.) پیشانی بر زمین نهادن هنگام نماز.
س
معین
سحر
(س) ۱- (مص ل.) جادو کردن.۲- (اِمص.) جادوگری.۳- (اِ.) جادو.۴- هر آن ...
«
‹
38
39
40
41
42
›
»
باز کردن سایدبار
فروشگاه
خانه
جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها