جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها
منو
س
معین
سجع
(سَ) ۱- (مص ل.) بانگ کردن کبوتر.۲- (اِمص.) موزون و مقفی بودن سخن.۳- کل...
س
معین
سحر حلال
(س رِ حَ) (اِمر.) کنایه از: کلام موزون فصیح.
س
معین
سجده
(سَ دَ یا دِ) (مص ل.) پیشانی بر زمین نهادن هنگام نماز.
س
معین
سحر
(س) ۱- (مص ل.) جادو کردن.۲- (اِمص.) جادوگری.۳- (اِ.) جادو.۴- هر آن ...
س
معین
سجد
(سَ جَ) (اِ.) سرمای سخت.
س
معین
سحار
(سَ حّ) (ص.) افسونگر، جادوگر.
س
معین
سجایا
(سَ) (اِ.) جِ سجیه ؛ طبایع.
س
معین
سحابی
(سَ) (ص.)۱- منسوب به سحاب ؛ ابری.۲- ابر مانندی متشکل از گازهای بسیار ر...
س
معین
سجاوندی
(سَ وَ) (ص.) آراستن کتاب با طلا.
س
معین
سخت رو
(~.) (ص مر.)۱- ترشرو، بَداخم.۲- زشت.۳- گستاخ، بی شرم.
«
‹
40
41
42
43
44
›
»
باز کردن سایدبار
فروشگاه
خانه
جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها