جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها
منو
س
معین
سادات
(ص. اِ.) جِ سادة.۱- بزرگان.۲- اولاد پیامبر.
س
معین
ساختارگرایی
(گِ یا گَ) (حامص.)۱- نظریهای که در آن روابط انسانی بیش تر با نمادگرای...
س
معین
ساد
(اِ.) خوک نر، گراز.
س
معین
ساختار
(اِمر.)۱- چگونگی ساختمان چیزی.۲- ترتیب اجزا و بخشهای یک جسم.
س
معین
ساخن
(خُ) (اِفا.) گرم، حار؛ ج. سُخّان.
س
معین
ساخت و پاخت
(تُ)۱- (اِمر.) قرار پنهانی، زد و بند پنهانی.۲- (عا.) گاوبندی.
س
معین
ساخلو
(لُ) (اِ.) پادگان، گروهی سرباز که در یک مکان ساکن شوند و به محافظت آن...
س
معین
ساخت و ساز
(تُ) (اِمص.) آمادگی، کار ساختگی.
س
معین
ساخط
(خِ) (اِفا.) خشمگین.
س
معین
ساخت
۱ - (مص مر.) ساختن، صنعت.۲- (اِ مص.) آمادگی.۳- (اِ.) ساز، سامان.۴- ساز...
«
‹
4
5
6
7
8
›
»
باز کردن سایدبار
فروشگاه
خانه
جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها