جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها
منو
س
معین
ساحری
(حِ) (حامص.) جادوگری، سحر کردن.
س
معین
ساختکاری
(حامص.) آمادگی، آراستن.
س
معین
ساحره
(حِ رِ یا رَ) (اِفا.) مؤنث ساحر. زن جادوگر. ج. ساحرات، سواحر.
س
معین
ساخته کاچار
(~.) (ص مر.) با اسباب و وسایل.
س
معین
ساحر
(حِ) (اِفا.) افسونگر، فریبنده.
س
معین
ساخته رنگ
(~. رَ) (ص مر.) کنایه از: موافق، مناسب.
س
معین
ساحت
(حَ) (اِ.)۱- فضای خانه، حیاط.۲- زمینی که سقف نداشته باشد.۳- درگاه، آس...
س
معین
ساخته آمدن
(~. مَ دَ) (مص ل.) آماده شدن.
س
معین
ساده
(~.) (ص مف.) ساییده شده.
س
معین
ساخته
(تَ یا تِ) (ص مف.)۱- بنا شده، درست شده.۲- اختراع شده.۳- آفریده.۴- آماد...
«
‹
4
5
6
7
8
›
»
باز کردن سایدبار
فروشگاه
خانه
جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها