جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها
منو
ش
معین
شاییدن
(دَ) (مص ل.) شایستن.
ش
معین
شب نما
(شَ. نَ) (ص فا.)۱- آن چه به شب جلوه کند و بدرخشد.۲- برطرف کنندة تاریکی...
ش
معین
شایق
(یِ) (اِفا.) راغب، مشتاق.
ش
معین
شب نامه
(~. مِ) (اِمر.) هر نوشتهای که شب هنگام و پنهانی میان مردم پخش کنند.
ش
معین
شایعه
(یِ عَ یا عِ) (اِ.) مؤنث شایع. خبری که شیوع یافته باشد. ج. شایعات.
ش
معین
شب غریب
(شَ غَ) (اِمر.) نان و حلوایی که در شب اول دفن میت به جهت ترویح روح او...
ش
معین
شایعات
(یِ) (اِ.) جِ شایعه ؛ خبرهای شیوع یافته (راست یا دروغ).
ش
معین
شب زنده دار
(~. زِ دِ) (ص فا.) آن که شب را بیدار ماند. (به جهت عبادت، عشق، دزدی).
ش
معین
شایع
(یِ) (اِفا.)۱- فاش، آشکار.۲- پراکنده، رایج.
ش
معین
شب رنگ
(شَ. رَ) (ص مر.)۱- دارای رنگ تیره.۲- اسب تیره رنگ.۳- (اِ.) سنگی است سی...
«
‹
14
15
16
17
18
›
»
باز کردن سایدبار
فروشگاه
خانه
جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها