جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها
منو
ش
معین
شجون
(شُ) ۱- (مص ل.) محزون شدن.۲- (اِمص.) حزن، اندوهگینی.
ش
معین
شجه
(شَ جَّ) (اِ.) جراحت سر؛ ج. شجاج.
ش
معین
شجن
(شَ جَ) (اِ.)۱- اندوه.۲- شاخه.
ش
معین
شجره نامه
(شَ جَ رِ. مِ) (اِمر.) نسب - نامه.
ش
معین
شجر
(شَ جَ) (اِ.) درخت. ج. اشجار.
ش
معین
شدیاریدن
(شُ دَ) (مص م.) شیار کردن زمین.
ش
معین
شخولیدن
(~.) (مص ل.) خراشیدن.
ش
معین
شخج
(شَ خَ) (اِ.) آهنگی است از موسیقی قدیم.
ش
معین
شدیار
(ش یا شُ) (اِ.) شیار، شخم، زمین شیار کرده.
ش
معین
شخول
(شُ) (اِ.) = شخیل. شخل:۱- بانگ.۲- سوت، صفیر.۳- ناله.۴- پژمردگی.
«
‹
26
27
28
29
30
›
»
باز کردن سایدبار
فروشگاه
خانه
جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها