جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها
منو
ظ
معین
ظرباء
(ظَ رِ بّ) (اِ.) راسو.
ظ
معین
ظلامه
(ظُ مَ یا مِ) ۱- (اِمص.) دادخواهی، مظلمه.۲- (اِ.) آن چه به زور ستانده...
ظ
معین
ظرایف
(ضَ یِ) (اِ.) جِ ظریفه ؛ نکتهها، لطیفهها.
ظ
معین
ظلام
(ظَ لّ) (اِ.)۱- تاریکی۲- تاریکی اول شب.
ظ
معین
ظرافت
(ظَ فَ) ۱- (مص ل.) زیرک شدن.۲- ماهر گردیدن.۳- (اِمص.) زیرکی.۴- مهارت.۵...
ظ
معین
ظلال
(~.) (اِ.) جِ ظل ؛ سایهها.
ظ
معین
ظبی
(ظَ) (اِ.) آهو، ج. ظب، ظباء، ظبیات.
ظ
معین
ظل
(ظِ لّ) (اِ.)۱- سایه.۲- پناه، کنف.۳- تیرگی شب.
ظ
معین
ظاهری
(~.) (ص نسب.)۱- منسوب به ظاهر.۲- قشری.۳- کسی که به ظاهر آیات قرآن توج...
ظ
معین
ظفرتوز
(ظَ فَ) (ص فا.) پیروزمند.
‹
1
2
3
4
5
›
»
باز کردن سایدبار
فروشگاه
خانه
جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها