جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها
منو
غ
معین
غوطه خوردن
(~. خُ دَ) (مص ل.)۱- سر در آب فرو بردن.۲- غرق شدن.
غ
معین
غیبت
(~.) (مص ل.) بد گفتن پشت سر کسی، عیب کسی را در غیاب وی گفتن.
غ
معین
غژغژان
(غَ غَ) (ق.) خزنده، در حال خزیدن.
غ
معین
غوطه
(طِ) (اِ.) فرو رفتن در آب.
غ
معین
غیژاندن
(غِ دَ) (مص م.) به خیزیدن واداشتن.
غ
معین
غیغاج
(غِ) (ق.) نک قیقاج.
غ
معین
غیژان
(غ)۱- (ص فا.) خیزنده.۲- (ق.) در حال غیژیدن.
غ
معین
غیظ
(غِ یْ ظْ) ۱- (مص م.) به خشم آوردن.۲- (اِ.) خشم.
غ
معین
غیژ
(اِصت.) (عا.) آواز طولانی تند رفتن چیز سخت در هوا.
غ
معین
غیض
(غِ یْ) ۱- (مص ل.) کم شدن آب و فرو نشستن آن.۲- اندک.
«
‹
51
52
53
54
55
›
»
باز کردن سایدبار
فروشگاه
خانه
جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها