جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها
منو
غ
معین
غالب
(لِ) ۱- (اِفا.) غلبه کننده، چیره.۲- (ص.) افزون، بسیار.
غ
معین
غاک
(اِ.)۱- صدای کلاغ.۲- فتنه و آشوب.
غ
معین
غامض
(مِ) (اِفا.) دشوار، پوشیده.
غ
معین
غال
(اِ.)۱- خانه، منزل.۲- آشیانة زنبور.
غ
معین
غاژدن
(دَ) (مص م.) نک غاز کردن.
غ
معین
غامر
(مِ) (اِفا.) بایر، خراب.
غ
معین
غاژ کرده
(کَ دِ) (ص مف.) پنبه یا پشم زده و مهیا برای رشتن.
غ
معین
غالیه سودن
(~. دَ) ۱- ساییدن غالیه.۲- عطر ساختن.
غ
معین
غاژ کردن
(کَ دَ) (مص م.) نک غاز کردن.
غ
معین
غالیه ساز
(~.) (ص فا.) نک غالیه سا.
«
‹
4
5
6
7
8
›
»
باز کردن سایدبار
فروشگاه
خانه
جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها