جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها
منو
ق
معین
قارچ
(اِ.) گیاهی ست چتری شکل که برگ و ریشه ندارد و هر دو نوع سمی و خوراکی آ...
ق
معین
قاتی کردن
(کَ دَ) (مص م.)۱- درهم و برهم کردن.۲- دیوانه شدن، اختلال حواس پیدا کرد...
ق
معین
قاب
(اِ.)۱- بشقاب بزرگ و کم و بیش گود.۲- جلد یا غلاف برخی چیزها، مانند: ع...
ق
معین
قاروره
(رَ یا رِ) (اِ.)۱- ظرفی شیشهای که نمونه ادرار را در آن کرده نزد پزشک...
ق
معین
قاتی پاتی
(ص م.) (عا.) درهم آمیخته، مخلوط.
ق
معین
ق تشبه
قید تشبیه
ق
معین
قاره
(رَّ یا رُِ) (اِ.) هر یک از قطعات پنجگانة زمین.
ق
معین
قاتی
(ص.)۱- مخلوط، درهم.۲- مجازاً خیلی صمیمی، دوستان خیلی نزدیک.
ق
معین
ق
(حر.) بیست و چهارمین حرف از الفبای فارسی برابر با عدد ۱۰۰ در حساب ابجد...
ق
معین
قارماق
(اِ.) چنگکی فلزی و نوک تیز که بر سر دام ماهی نصب کنند.
1
2
3
›
»
باز کردن سایدبار
فروشگاه
خانه
جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها