جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها
منو
ق
معین
قاپیدن
(دَ) (مص م.) نک قاپ زدن، ربودن.
ق
معین
قانط
(نِ) (ص.) ناامید، نومید، مأیوس. ج. قانطین.
ق
معین
قایمه
(یِ مَ یا مِ) ۱- (اِفا.) مؤنث قایم.۲- (اِ.) هر یک از دست و پای ستوران....
ق
معین
قاپی
(اِ.) = قاپو. قپو: دروازه، در بزرگ.
ق
معین
قانص
(نِ) (ص.) شکارچی، صیاد.
ق
معین
قبیح
(قَ) (ص.) زشت. ج. قباح.
ق
معین
قبله
(قَ لَ یا لِ) (اِ.) نوعی از مهره که بدان مردان را بند کنند و نیز به ج...
ق
معین
قبایل
(قَ یِ) (اِ.) جِ قبیله.
ق
معین
قبچور
(قُ) (اِ.) = قیچور. قوبجور:۱- مالیات، باج.۲- مالیات متعلق به مواشی و ...
ق
معین
قبل کردن
(قَ بَ. کَ رَ) (مص م.) محاصره کردن.
«
‹
12
13
14
15
16
›
»
باز کردن سایدبار
فروشگاه
خانه
جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها