جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها
منو
ق
معین
قاچاقچی
(ص مر.) کسی که به معاملات غیرقانونی میپردازد.
ق
معین
قانونی
(ص نسب.) منسوب به قانون، امری که طبق قانون انجام گیرد. مق غیرقانونی....
ق
معین
قالی
(اِ.) فرش بزرگ.
ق
معین
قاچاق شدن
(شُ دَ) (مص ل.) جیم شدن، در رفتن.
ق
معین
قانون گذار
(گُ) (ص فا.) آن که قانون وضع کند، مقنن.
ق
معین
قترماق
(قُ تُ) (ص.) بی مصرف، بیکار.
ق
معین
قبه
(قُ بَّ) (اِ.) برآمدگی، بنایی که سقف آن برآمده و گرد باشد. ج. قباب.
ق
معین
قبراق
(قِ) (ص.) چابک، چست.
ق
معین
قبا کردن
(~. کَ دَ) (مص م.) بریدن، چاک دادن.
ق
معین
قتال
(قَ تّ) (ص.) بسیار کشنده، بسیار قتل کننده.
«
‹
12
13
14
15
16
›
»
باز کردن سایدبار
فروشگاه
خانه
جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها