جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها
منو
ق
معین
قذی
(قَ ذا) (اِ.) خاشاک ج. اقذاء.
ق
معین
قدما
(قُ دَ) جِ قدیم.
ق
معین
قدح
(قَ دَ) (اِ.) کاسه. ج. اقداح.
ق
معین
قتیل
(قَ) (ص.) کشته.
ق
معین
قذف
(قَ) (مص ل.) استفراغ، بالا آوردن.
ق
معین
قدم رنجه کردن
(قَ دَ. رَ جِ. کَ دَ) (مص ل.) زحمت راهی را تحمل کردن.
ق
معین
قداست
(ق سَ) (اِ.) وضع یا کیفیت مقدس بودن.
ق
معین
قتلگاه
(قَ) (اِ.) جای کشته شدن، جای کشتار.
ق
معین
قذر
(قَ ذَ) ۱- (مص ل.) پلید گردیدن.۲- (اِمص.) پلیدی.۳- (اِ.) چرک.۴- غایط....
ق
معین
قدم بریدن
(~. بُ دَ) (مص ل.) ترک آمد و شد کردن.
«
‹
20
21
22
23
24
›
»
باز کردن سایدبار
فروشگاه
خانه
جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها