جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها
منو
ق
معین
قرطه
(قُ طَ) (اِ.) معرب کرته، نیم - تنه، جامه کوتاه.
ق
معین
قربت
(قُ بَ) (اِ.)خویشی، نزدیکی.
ق
معین
قرار
(قَ) ۱- (مص ل.) پابرجا شدن، آرام گرفتن.۲- (اِمص.) پایداری، استواری.۳- ...
ق
معین
قرطعب
(قِ طَ عَّ) (اِ.) چیز اندک، شی ء قلیل.
ق
معین
قربان
(قَ) (اِ.) کمان دان، جای کمان.
ق
معین
قراد
(قُ) (اِ.) کنه. ج. قردان.
ق
معین
قرطاس
(قِ) (اِ.) کاغذ. ج. قراطیس.
ق
معین
قرب
(قُ) ۱- (مص ل.) نزدیک شدن.۲- (اِمص.) نزدیکی.
ق
معین
قراح
(قَ) (اِ.)۱- آب صاف پاکیزه که چیزی با وی نیامیخته باشد.۲- زمین بی آب ...
ق
معین
قرض و قوله
(قَ ضُ لِ) (اِمر.) (عا.) قرض، بدهی.
«
‹
26
27
28
29
30
›
»
باز کردن سایدبار
فروشگاه
خانه
جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها