جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها
منو
ق
معین
قره نی
(قَ رَ. نِ) (اِ.) نی بزرگ که از چوب و فلز ساخته میشود.
ق
معین
قرمطی
(قَ مَ) (ص نسب.)۱- یک تن از قرمطیان، پیرو فرقة قرامطه.۲- مخالف مذهب و...
ق
معین
قره قروت
(قَ رَ قُ) (اِ.) یکی از انواع لبنیات به رنگ سیاه و بامزه بسیار ترش که...
ق
معین
قرمطه
(قَ مَ طَ یا طِ) (مص ل.)۱- تنگ و باریک نوشتن.۲- نزدیک نهادن گام.
ق
معین
قره قاطی
(قَ رَ) (ص مر.) آمیخته به هم.
ق
معین
قرمساق
(قُ رُ) (ص.) دیوث، بی ناموس.
ق
معین
قره سواران
(~. سَ) (اِ.) گروهی که از طرف دولت مامور حفاظت راهها و جادهها میشو...
ق
معین
قرمزی
(قِ مِ) (اِ.)۱- (ص نسب.) منسوب به قرمز.۲- دیبای نازک سرخ رنگ.
ق
معین
قره
(قَ رَ) (ص.) سیاه.
ق
معین
قرمز
(قِ مِ) (ص.) سرخ، یکی از رنگهای سه گانة اصلی.
«
‹
28
29
30
31
32
›
»
باز کردن سایدبار
فروشگاه
خانه
جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها