جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها
منو
ق
معین
قره قاطی
(قَ رَ) (ص مر.) آمیخته به هم.
ق
معین
قرمساق
(قُ رُ) (ص.) دیوث، بی ناموس.
ق
معین
قره سواران
(~. سَ) (اِ.) گروهی که از طرف دولت مامور حفاظت راهها و جادهها میشو...
ق
معین
قرمزی
(قِ مِ) (اِ.)۱- (ص نسب.) منسوب به قرمز.۲- دیبای نازک سرخ رنگ.
ق
معین
قره
(قَ رَ) (ص.) سیاه.
ق
معین
قرمز
(قِ مِ) (ص.) سرخ، یکی از رنگهای سه گانة اصلی.
ق
معین
قرنیه
(قَ یِّ) (اِ.) لایة شفافی که در جلو چشم قرار دارد و نور را از خود عبو...
ق
معین
قرمدنگ
(قُ رُ دَ) (عا.)۱- دیوث، بی غیرت.۲- احمق.
ق
معین
قرنیطس
(قَ طُ) (اِ.) عقل، فهم، هوش.
ق
معین
قرقی
(قِ) (اِ.) باز، پرندة شکاری.
«
‹
30
31
32
33
34
›
»
باز کردن سایدبار
فروشگاه
خانه
جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها