جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها
منو
ق
معین
قطمیر
(قِ) (اِ.)۱- پوست نازکی که بین خرما و هستة آن قرار دارد.۲- کنایه از: ...
ق
معین
قلاج
(قَ) (اِ.) کلاغ، قلاغ.
ق
معین
قفر
(قَ فْ) (اِ.) بیابان بی آب و علف. ج. قفار.
ق
معین
قطف
(قَ طْ) (مص م.)۱- چیدن، کندن.۲- خراشیدن.
ق
معین
قلابی
(قُ لّ) (ص نسب.)۱- تقلبی.۲- مکار، حقه باز.
ق
معین
قفدان
(قَ) (اِ.)۱- غلاف سرمه دان.۲- کیسة چرمین که در آن عطریات و جز آن نهند...
ق
معین
قطعیت
(قَ یِّ) (مص جع.) حتمی بودن.
ق
معین
قلاب گرفتن
(~. گِ رِ تَ) (مص ل.) دو کف دست را بهم متصل کردن به طوری که دیگری بتوا...
ق
معین
قفار
(قِ) (اِ.) جِ قفر؛ بیابانها.
ق
معین
قطعی
(قَ) (ص نسب.) حتمی، یقینی.
«
‹
44
45
46
47
48
›
»
باز کردن سایدبار
فروشگاه
خانه
جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها