جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها
منو
ق
معین
قلاوز
(قَ وُ) (ص.)۱- دلیل، راهنما.۲- محافظ، پاسبان.
ق
معین
قلم زده
(~. زَ دِ) (ص مف.)۱- نوشته، مکتوب.۲- منقش.۳- فلزی که روی آن قلمزنی شد...
ق
معین
قلزم
(قُ زُ) (اِ.) رود بزرگ، دریای پرآب.
ق
معین
قلانسی
(قَ) (ص نسب.) منسوب به قلانس، کلاه دوز، کلاه فروش.
ق
معین
قلم در کشیدن
(~. دَ. کِ دَ) (مص م.) باطل گردانیدن.
ق
معین
قلدر
(قُ دُ) (ص.) قوی، گردن کلفت.
ق
معین
قلاغ
(قَ یا قُ) (اِ.) پیرامون دهان ؛ پوز، پوزه.
ق
معین
قلم دادن
(~. دَ) (مص م.) به حساب آوردن، به شمار آوردن.
ق
معین
قلج
(قَ) (اِ.) شمشیر.
ق
معین
قلاع
(قِ) (اِ.) جِ قلعه.
«
‹
47
48
49
50
51
›
»
باز کردن سایدبار
فروشگاه
خانه
جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها