جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها
منو
ق
معین
قابلیت
(بِ یَّ) (مص جع.)۱- شایستگی.۲- استعداد.۳- استعداد قبول، منفعل شدن، انف...
ق
معین
قاسی
(ص.) سنگدل، بی رحم.
ق
معین
قارح
(ر ِ) (اِفا.) زخم زننده.
ق
معین
قابله
(بِ لَ یا لِ) (اِفا.)۱- پذیرنده.۲- زن شایسته.۳- ماما.
ق
معین
قافله
(فِ لَ یا لِ) (اِ.) کاروان. ج. قوافل.
ق
معین
قاضی الحاجات
(یُ لْ) (ص.) برآورندة نیازها، نامی است از نامهای خدای تعالی.
ق
معین
قالپاق
(اِ.)۱- کاسهای فلزی که در وسط چرخ اتومبیل روی مهرهها وصل میشود.۲- ...
ق
معین
قاف ودال
(فُ)۱- (اِمر.) علامت اختصاری «قول» و «دلیل». هرزه گویی، هرزه کاری.۲- (...
ق
معین
قاضی
(اِفا.) داور و حکم کننده. ؛تنها به ~ رفتن کنایه از: به سخن و عقیدة ...
ق
معین
قالوس
(اِ.) نام نوایی از موسیقی قدیم ایران.
«
‹
3
4
5
6
7
›
»
باز کردن سایدبار
فروشگاه
خانه
جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها