جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها
منو
ق
معین
قناعت
(قَ عَ) (مص ل.)۱ - خشنودی، خرسندی. ۲- رضا و تسلیم.۳- صرفه جویی.
ق
معین
قمیز
(قَ) (اِ.)۱- نوعی شیر ترش که به جای مسکر میخوردهاند.۲- پیاله، ساغر،...
ق
معین
قمراء
(قَ) ۱- (ص.) مؤنث اقمر، سفید مایل به تیره.۲- (اِ.) ماهتاب.
ق
معین
قناع
(قِ) (اِ.) پارچهای که بدان زنان سر خود را پوشانند، روسری.
ق
معین
قمچی
(قَ مْ) (اِ.) تازیانه، شلاق.
ق
معین
قناطیر
(قَ) (اِ.) جِ قنطار.
ق
معین
قمپز
(قُ پُ) (اِ.) غُنپز، غُمپز؛ لاف و گزاف، ادعا، فخر.
ق
معین
قناطر
(قَ طِ) (اِ.) جِ قنطره ؛ پلها.
ق
معین
قمه
(قَ مِ) (اِ.) سلاحی دو دَم شبیه شمشیر اما کوچکتر از آن.
ق
معین
قناص
(قَ نّ) (ص.) صیاد، شکارچی.
«
‹
56
57
58
59
60
›
»
باز کردن سایدبار
فروشگاه
خانه
جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها