جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها
منو
ق
معین
قیل و قال
(لُ) (اِ.)۱- گفت و شنید، مباحثه.۲- سر و صدا، جنجال.
ق
معین
قیپ
(ص.) (عا.) پر، ممتلی.
ق
معین
قیل
(اِ.) گفتار، گفتگو.
ق
معین
قیوم
(قَ یُّ) (ص.) از نامهای خداوند به معنای قائم به ذات.
ق
معین
قیقاج
(ق) (اِ.) کج، اریب.
ق
معین
قیود
(قُ) (اِ.) جِ قید.
ق
معین
قیق
(قَ یا ق) (اِصت.) فریاد و آواز بلند.
ق
معین
قیه کشیدن
(~. کِ دَ) (اِ.) (عا.) داد و فریاد کردن.
ق
معین
قیفال
(ق) (اِ.) رگِ بازو.
ق
معین
قیه
(ق یِ) (اِ.) (عا.) جیغی که از روی خوشحالی کشیده شود.
«
‹
71
72
73
74
75
›
»
باز کردن سایدبار
فروشگاه
خانه
جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها