جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها
منو
معین
ن
نطاق
(نَ طّ) (ص.) نطق کننده، سخن ران.
معین
ن
نصفت
(نَ صَ فَ) (اِ.) انصاف، عدل، داد.
معین
ن
نشین
(نِ) (اِ.) مقعد، سوراخ مقعد.
معین
ن
نشور
(نُ) (مص م.) زنده کردن، زنده شدن مردگان در روز قیامت.
معین
ن
نضیر
(نَ) (~.) ۱- (ص.) تازه، شاداب.۲- (اِ.) زر، سیم.
معین
ن
نصف النهار
(نِ فُ نَّ) ۱- (اِمر.) نیمروز، هنگام ظهر.۲- نیم دایرهای که از یک قطب ...
معین
ن
نشیمه
(نِ مِ) (اِ.) تسمه، چرم یا پوست که از آن بند کارد و شمشیر و مانند آن س...
معین
ن
نضیج
(نَ) (ص.)۱- هرچیز پخته.۲- میوة رسیده.
معین
ن
نصف العمر
(نِ فُ لْ عُ) (ص.) بسیار ترسیده و رنج کشیده، دچار اضطراب و اندوه.
معین
ن
نشیمنگاه
(~.)(اِمر.)جای نشستن، نشستنگاه.
«
‹
70
71
72
73
74
›
»
باز کردن سایدبار
فروشگاه
خانه
جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها