جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها
منو
معین
ه
هاتف
(تِ) (اِفا.) آواز دهنده، آواز کننده.
معین
ه
هاضمه
(ض مِ) (اِ.) دستگاه گوارش و هضم غذا در بدن.
معین
ه
هارت و پورت
(تُ)(اِمر.) = هارت و هورت: لاف، گزافه، داد و فریاد توخالی.
معین
ه
هابط
(بِ) ۱- (اِفا.) فرود آینده، نازل.۲- ستارة هبوط کننده.
معین
ه
هاضم
(ض) (اِفا.) هضم کننده.
معین
ه
هارب
(رِ) (اِفا.) گریزنده، فرار کننده.
معین
ه
ها
(اِ.) هر فصل از کتاب «یسنا».
معین
ه
هاشور
(اِ.) حاشیه، شیوهای در نقاشی برای نشان دادن سایه و روشن تصاویر.
معین
ه
هاراکیری
(اِ.) نوعی خودکشی ژاپنی که پاره کردن شکم است با شمشیر.
معین
ه
ه
(حر.) سی و یکمین حرف از الفبای فارسی برابر با عدد ۵ در حساب ابجد.
«
‹
2
3
4
5
6
›
»
باز کردن سایدبار
فروشگاه
خانه
جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها