جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها
منو
گ
معین
گلاویز شدن
(~. شُ دَ) (مص م.) دست به گریبان شدن.
گ
معین
گل کاری
(~.) (اِ.)۱- عمل یا فرایند کاشتن و پرورش گل.۲- جایی که در آن گل کاشته...
گ
معین
گل ریزان
(~.)(ص مر.) مراسم گلریزی به سر عروس و د اماد یا به سر پهلوان در زورخان...
گ
معین
گفت و شنود
(گُ تُ شُ) (اِمص.)۱- گفتن و شنیدن مکالمه.۲- مباحثه، جر و بحث.
گ
معین
گشت زدن
(گَ. زَ دَ) (مص ل.) سیر کردن، گردیدن، گردش کردن.
گ
معین
گلاویز
(گَ) (ص فا.) دست به گریبان، دست به یقه.
گ
معین
گل چین کردن
(~. کَ دَ) (مص م.) انتخاب کردن، بهترینها را برگزیدن.
گ
معین
گل خوچه
(~. چَ یا چِ) (اِ.) نک غلغلج، غلغلک.
گ
معین
گفت
(گُ) (مص مر.) کلام، قول، گفتار.
گ
معین
گشت
(گَ) (مص مر. اِمص.)۱- سیر و سیاحت.۲- گردیدن، گشتن.۳- گردش در شب جهت پ...
«
‹
49
50
51
52
53
›
»
باز کردن سایدبار
فروشگاه
خانه
جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها