جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها
منو
گ
معین
گمنام
(~.) (ص مر.) بی نام و نشان، خامل.
گ
معین
گنجاندن
(گُ دَ) (مص م.) چیزی را در جایی جای دادن.
گ
معین
گنج دیبه خسروی
(~ِ بَ یِ خُ رَ) نک گنج خسروی.
گ
معین
گمست
(گَ مَ) (اِ.) نوعی جواهر ارزان به رنگ کبود.
گ
معین
گنجار
(گُ) (اِ.) سرخاب.
گ
معین
گنج خضرا
(~ِ خَ) (اِمر.) نام گنج ششم از گنجهای خسرو پرویز.
گ
معین
گمرک
(گُ رُ) (اِ.) ۱- ادارهای که مأمور مراقبت از ورود و خروج کالاها (بر ا...
گ
معین
گنجا
(گُ) (اِ.) نک گنج.
گ
معین
گنج خسروی
(~ِ خُ رَ) (اِمر.) نام گنج سوم از هفت گنج خسرو پرویز.
گ
معین
گمراهی
(گُ) (حامص.) ضلالت، گم کردگی راه.
«
‹
62
63
64
65
66
›
»
باز کردن سایدبار
فروشگاه
خانه
جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها