جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها
منو
معین
ی
یادداشت
(اِ.)۱- آن چه در یاد میماند.۲- هر علامت و نشانی که برای یادآوری قرار...
معین
ی
یابو
(اِ.)۱- اسب باری، اسب بارکش.۲- (عا.) نادان، نفهم. ؛ ~ برداشتن کسی کن...
گ
معین
گیوتین
(اِ.) آلتی برای قطع کردن سَر مجرمان که در سال ۱۷۹۲ م. در فرانسه به کا...
گ
معین
گیره
(رِ) (اِ.) وسیلهای برای گرفتن و نگه داشتن چیزی.
معین
ی
یادبود
(اِ.)۱- یادگار، یادگاری.۲- مراسمی که به یاد کسی برگزار شود. ؛ مجلس ~...
معین
ی
یابنده
(بَ د) (اِفا.)۱- دریابنده، درک کننده.۲- پیدا کننده.
گ
معین
گیم
(گِ) (اِ.) دور بازی مثلاً در بازی تنیس یا والیبال.
گ
معین
گیربکس
(بُ) (اِمر.) جعبهای است محتوی دندههای مختلف در اتومبیلها، قدرت تح...
معین
ی
یادباد
(اِمر.) یادکرد، یاد، ذکر.
معین
ی
یابس
(ب) (اِفا.) خشک، سخت. ؛رطب و ~ به هم بافتن کنایه از: سخنان در هم و ...
«
‹
3207
3208
3209
3210
3211
›
»
باز کردن سایدبار
فروشگاه
خانه
جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها