جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها
منو
س
معین
سیستن
(تَ) (مص ل.) جهیدن.
س
معین
سیمبر شدن
(~. شُ دَ) (مص م.) کنایه از: جوان شدن.
س
معین
سیله
(لَ یا لِ) (اِ.) گله و رمه.
س
معین
سیستماتیک
(~.) (ص.) دارای ساختار و ن ظام، نظام مند.
س
معین
سیمبر
(بَ) (ص مر.) نک سیم تن.
س
معین
سیلان
(اِ.)۱- شیرهای که از خرمای رسیده بچکد.۲- نوعی دوشاب.
س
معین
سیستم
(تِ) (اِ.)۱- روش، طریقه.۲- دستگاه، نظام.۳- مدل.
س
معین
سیمان
(اِ.) سمنت، جسمی به صورت گرد که از مصالح مهم ساختمانی به شمار میرود ...
س
معین
سیلابگیر
(~.) (اِمر.) زمینی پست که آب سیل در آن جمع شود.
س
معین
سیماب پا
(ص مر.) کنایه از: گریزپا.
«
‹
151
152
153
154
155
›
»
باز کردن سایدبار
فروشگاه
خانه
جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها