جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها
منو
س
معین
سینه چاک
(~.) (ص مر.)۱- کسی که سینة وی بر اثر ضربت چاک برداشته.۲- (کن.) رنج دید...
س
معین
سیوارتیر
(اِ.) از آهنگهای موسیقی قدیمی.
س
معین
سینه پهلو
(~. پَ) (اِمر.) التهاب و عفونت نسج پوششی ریتین (جنبها) ذات الجنب.
س
معین
سیو
(وْ) (اِ.) سیب.
س
معین
سینه زن
(~. زَ) (ص فا.) آن که در ایام عزاداری خصوصاً عزاداری حضرت سیدالشهدا (ع...
س
معین
سیهک
(یَ هَ) (اِمصغ.) دانة کوچک سیاهی که میان گندم و عدس روید.
س
معین
سینه خیز
(~.) (اِمص.) حرکتی که ضمن آن بدن از پاها تا زیر سینه روی زمین است و شخ...
س
معین
سیه کاسه
(~. س) (ص.) نک سیاه کاسه.
س
معین
سینه بند
(~.) (اِمر.) پارچهای که زنان پستان خود را بدان پوشانند؛ پستان بند، کُ...
س
معین
سیکی
(س یَ) (ص نسب.) شراب، شرابی که به سبب جوشش دوسوم آن تبخیر شده باشد.
«
‹
154
155
156
157
158
›
»
باز کردن سایدبار
فروشگاه
خانه
جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها