جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها
منو
س
معین
ساسون
(اِمر.) نوعی دوخت درز و چین در لباس زنانه.
س
معین
سال گردش
(گَ دِ) (اِمص.) گردش سال، تحویل سال.
س
معین
سافل
(فِ) (ص.)۱- فرود، پایین.۲- فرومایه، پست. جِ سفله.
س
معین
ساستا
(اِ.)۱- بی رحم، ظالم.۲- اهریمن.
س
معین
سامر
(مِ) (اِفا.) قصه گو، افسانه گو.
س
معین
سالف
(لِ) (اِفا.)۱- گذشته، پیشین.۲- پیش رفته.
س
معین
سامبا
(اِ.) رقص پر شور و پرتحرک برگرفته از رقص محلی برزیل.
س
معین
سالدات
(اِ.) سرباز.
س
معین
سامان شدن
(شُ دَ) (مص ل.) درست شدن کار.
س
معین
سالخوردگی
(دَ یا د) (حامص.)۱- پیری.۲- فرسودگی.
«
‹
14
15
16
17
18
›
»
باز کردن سایدبار
فروشگاه
خانه
جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها