جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها
منو
س
معین
سار
(اِ.) شتر.
س
معین
ساده تن
(~. تَ) (ص مر.)۱- پاکیزه تن.۲- امرد.
س
معین
سادیسم
(اِ.)۱- شهوت رانی توأم با بی رحمی و شقاوت.۲- جنون آزار دیگران، دگر آز...
س
معین
سارونه
(نَ) (اِ.) درخت انگور.
س
معین
سادیست
(ص.) کسی که مبتلی به سادیسم است.
س
معین
ساروق
(اِ.)۱- بقچه.۲- سفره.
س
معین
سادگی
(دَ یا دِ) (حامص.)۱- بدون نقش و نگار.۲- خالص و بی غش.۳- ساده لوحی۴- هم...
س
معین
ساروج
(اِ.)مخلوطی است از آهک و خاکستر که در ساختن حوض، گرمابه و بنای ساختمان...
س
معین
ساده کردن
(~. کَ دَ) (مص م.)۱- سهل کردن، آسان نمودن.۲- پاک کردن، خالی کردن.۳- اط...
س
معین
سارو
(اِ.) پرندهای است سیاه رنگ کمی بزرگتر از سار که خالهای سفید هم دارد....
«
‹
7
8
9
10
11
›
»
باز کردن سایدبار
فروشگاه
خانه
جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها