جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها
منو
ش
معین
شاه بالا
(اِمر.) ساق دوش.
ش
معین
شامگاه
(اِمر.)۱- هنگام شب، سرشب.۲- مراسم دعای غروب در سربازخانهها.
ش
معین
شالنگی
(لَ) (ص نسب. اِمر.) موتاب، ریسمان - تاب، کسی که ریسمان جهت خیمه و مان...
ش
معین
شاه اندازی
(اَ) (حامص.)۱- خودپسندی.۲- لاف و گزاف.
ش
معین
شامپو
(اِ.) نوعی مایع شست و شو دهنده.
ش
معین
شالنگ
(لَ) (اِ.) گلیمی که زیر دیگر فرشها میاندازند.
ش
معین
شاه اسپرغم
(اِ پَ غَ) (اِمر.) = شاه سپرغم. شاه سفرم: ریحان.
ش
معین
شامپانی
(اِ.) نوعی شراب سفید کف دار گران بها که آن را اصلاً در «شامپانی» فران...
ش
معین
شاه
(اِ.)۱ - سلطان، فرمانروا.۲- هر چیز مهم و بزرگ. ؛ ~رخ زدن کنایه از: ...
ش
معین
شامورتی
(اِ.)۱- جعبة مخصوص شعبده بازان و معرکه گیران.۲- (کن.) حقه بازی.
«
‹
7
8
9
10
11
›
»
باز کردن سایدبار
فروشگاه
خانه
جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها