جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها
منو
غ
معین
غوص
(غُ) ۱- (مص ل.) فرو رفتن در آب.۲- داخل شدن در چیزی.۳- تأمل کردن.
غ
معین
غیب شدن
(~. شُ دَ) (مص ل.) ناپدید شدن.
غ
معین
غژ
(غَ)۱- (اِ.) نشسته راه رفتن مانند اطفال یا معلولین.۲- شل.۳- فلج، کسی ک...
غ
معین
غیب زدن
(غِ. زَ دَ) (مص ل.) (عا.) ناپدید شدن.
غ
معین
غپک
(غَ پَ) (اِ.) گیاهی است که از آن بوریا بافند؛ لخ، روخ.
غ
معین
غیری
(غِ) (ص نسب.)۱- شخص دیگر.۲- بیگانه.
غ
معین
غیب
(غِ یْ) ۱- (مص ل.) غایب شدن.۲- (ص.) ناپیدا، پنهان.
غ
معین
غوی
(~.) (ص.) لاغر، نحیف، ناتوان.
غ
معین
غیرمنتظره
(~ مُ تَ ظِ رِ) (ص مر.) دور از انتظار، دور از پیش بینی.
غ
معین
غیار
(غِ) (اِ.) عسلی ؛ پارچهای زرد رنگ که جهودان به لباس خود میدوختند تا...
«
‹
50
51
52
53
54
›
»
باز کردن سایدبار
فروشگاه
خانه
جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها