جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها
منو
ق
معین
قول نامه
(قُ. مِ) (اِمر.) ورقهای که خریدار و فروشنده به یکدیگر دهند پیش از مع...
ق
معین
قوز
(اِ.) = غوز: برآمدگی، برآمدگی غیرطبیعی پشت انسان. ؛ روی ~ افتادن از...
ق
معین
قوال
(قَ وّ) (ص.)۱- بسیارگو، خوش - صحبت.۲- آواز خوان، کسی که در محافل اشع...
ق
معین
قول دادن
(~. دَ) (مص ل.)۱- وعده دادن.۲- مقرر گردیدن، قرار دادن.
ق
معین
قوریلتای
(قُ) (اِ.) = قورلتای: اجتماعی عظیم از عموم شاهزادگان و ارکان مملکت که...
ق
معین
قوافی
(قَ) (اِ.) جِ قافیه.
ق
معین
قول
(قُ) (اِ.)۱- سخن، کلام، گفتار.۲- آواز، گفتار ملحون. ج. اقوال.
ق
معین
قوری
(اِ.) ظرفی کوچک، کمابیش استوانه یا کروی برای دم کردن چای.
ق
معین
قوقو
(اِ.) تکمة کلاه و پیراهن.
ق
معین
قورچی
(ص مر.) رییس اسلحه خانه.
«
‹
65
66
67
68
69
›
»
باز کردن سایدبار
فروشگاه
خانه
جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها