جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها
منو
گ
معین
گالری
(ل) (اِ.)۱- سرسرا، دالان.۲- جای نگه داری و نمایش آثار هنری.
گ
معین
گاری
(ص.) بی ثبات، ناپایدار.
گ
معین
گالاکتوز
(تُ) (اِ.) قندی است سفید از اجزای سازندة قند، شیر و بعضی قندهای گیاه...
گ
معین
گارمون
(مُ) (اِ.) = گارمن. گارمان. قارمون. قارمان: آلت موسیقی پرده دار شبیه ...
گ
معین
گال
(اِ.) آواز بلند، فریاد.
گ
معین
گارسک
(سَ) (اِ.) دانههای ریز و سفت که در برنج و گندم میروید.
گ
معین
گاف زدن
(زَ دَ) (مص ل) (عا.) خراب کردن، خیط کاشتن، گند زدن.
گ
معین
گارسون
(سُ) (اِ.)= گارسن:پیشخدمت در رستورانها.
گ
معین
گاف
(حر.)بیست و ششمین حرف از حروف الفبای فارسی.
گ
معین
گارسه
(س) (اِ.) جعبهای خانه خانه که حروف چاپ دستی را برای حروف چینی در آن ...
1
2
3
›
»
باز کردن سایدبار
فروشگاه
خانه
جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها