جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها
منو
گ
معین
گذارش
(گُ رِ) (اِمص.)۱- عبور، گذشتن.۲- عبور دادن، گذرانیدن.
گ
معین
گدار
(گُ) (اِ.) معبر و گذرگاه در آب، پایاب، جای کم عمق رودخانه که میتوان پ...
گ
معین
گبر
(گَ بَ) (اِ.)۱- نوعی سنگ که از آن دیگ و کاس ه و امثال آن درست میکنند....
گ
معین
گاورسه
(وَ رْ س) (ص.)۱- هرچیز خرد و ریز مانند گاورس.۲- ریزه کاری در زرگری به ...
گ
معین
گاو فلک
(وِ فَ لَ) (اِمر.) برج ثور، دومین برج از برجهای منطقه البروج که در ار...
گ
معین
گانگستر
(گِ تِ) (اِ.) هریک از اعضای یک دسته بزه کار، به ویژه دزد مسلحی که دا...
گ
معین
گذارده
(گُ دِ) (ص مف.) وضع شده، قرارداد شده.
گ
معین
گداخته شدن
(~. شُ دَ) (مص ل.) ذوب شدن، آب شدن، حل شدن.
گ
معین
گبت
(گِ) (اِ.) زنبور عسل، نحل.
گ
معین
گاورس
(وِ یا وَ) (اِ.) دانة تلخ مزة گیاهی از نوع ارزن که در کشتزار گندم روید...
«
‹
8
9
10
11
12
›
»
باز کردن سایدبار
فروشگاه
خانه
جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها