جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها
منو
گ
معین
گردافشانی
(گَ. اَ) (حامص.)۱ - غبار افشاندن.۲- در گیاه شناسی عبارت از دورهای اس...
گ
معین
گرد آوردن
(~. وَ دَ) (مص م.) جمع کردن، فراهم آوردن.
گ
معین
گرباس
(گَ) (اِ.) بیل گونهای که زمین را با آن زیر و رو کنند.
گ
معین
گردن گرفتن
(گَ دَ. گِ تَ) (مص م.)۱- اقرار کردن.۲- پذیرفتن، به عهده گرفتن.
گ
معین
گردل
(گِ دِ) (ص.) (عا.)۱- خرد.۲- آهسته. ؛ ~. ~ راه رفتن (کن.) خرامان و خو...
گ
معین
گرداس
(گُ) (ص.) ستمگر، ظالم.
گ
معین
گرد آمدن
(گِ. مَ دَ) (مص ل.) جمع شدن، فراهم آمدن.
گ
معین
گراییدن
(گِ دَ)۱- (مص ل.) روی آوردن، میل کردن.۲- قصد کردن، آهنگ کردن.۳- (مص م....
گ
معین
گردن کلفت
(~. کُ لُ) (ص.)۱- نیرومند.۲- دارای قدرت اجتماعی یا اقتصادی. مجازاً زور...
گ
معین
گردشگری
(~. گَ) (حامص.) سفر کردن به کشورها و جاهای مختلف برای دیدن و تماشا کرد...
«
‹
21
22
23
24
25
›
»
باز کردن سایدبار
فروشگاه
خانه
جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها