جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها
منو
گ
معین
گام سپردن
(س پُ دَ) (مص ل.) طی کردن، طی کردن راه.
گ
معین
گذر کردن
(~. کَ دَ) (مص ل.) گذشتن، عبور کردن.
گ
معین
گدایی
(گَ یا گِ) (اِ.)۱- عمل خواستن پول و کمک مالی از دیگران برای گذران زندگ...
گ
معین
گتره ای
(گُ رَ) (ق مر.) (عا.)۱- به قیمت مقطوع، بی آن که وزن کنند و یا بشمرند.۲...
گ
معین
گاومیش
(اِمر.)۱- گاو درشت هیکل با شاخهای دراز.۲- (عا.) نفهم و بی شعور.۳- در...
گ
معین
گاوآهن
(هَ) (اِ.)ابزاری برای کندن و شخم زدن زمین دارای تیغه یا تیغههای فولاد...
گ
معین
گاه گاه
(ق.) به ندرت، کم و بیش.
گ
معین
گذر افتادن
(~. اُ دَ) (مص ل.) اتفاقاً عبور کردن، از جایی به طور اتفاقی رد شدن.
گ
معین
گدازه
(گُ زِ) (اِ.) موادی که از دهانة آتشفشان یا شکاف زمین بیرون ریزد.
گ
معین
گترم
(گُ رُ) (اِ.) سخنی که از حد و اندازة گوینده متجاوز باشد.
«
‹
5
6
7
8
9
›
»
باز کردن سایدبار
فروشگاه
خانه
جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها